غزل شماره ۳۵۴ : به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

در ادامه متن کامل غزل شماره 354 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم

ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل
بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم

جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی
که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینم

اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم

صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز
که غوغا می‌کند در سر خیال خواب دوشینم

شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین
اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم

حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد
همانا بی‌غلط باشد که حافظ داد تلقینم

تعبیر فال شما

انسانی مهربان و عاشق هستی و تمام تلاشت را می کنی تا به همه آدم های اطرافت مهر بورزی.

برای موفقیت در امور زندگی ات با خردمندان دلسوز مشورت کن تا از خطاها مصون باشی و به کامیابی برسی.

مادیات به رفاه دنیوی تو کمک می کند اما حواست باشد که پول و ثروت همیشگی نیست و نباید به آن وابسته شوی.

برای مشاهده فال حافظ روی دکمه زیر کلیک فرمایید :

فال حافظ