غزل شماره ۲۹۴ : در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

در ادامه متن کامل غزل شماره 294 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع

رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع

گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو
کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع

در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع

در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است
با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع

کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع

همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع

سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین
تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع

آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع

تعبیر فال شما

انتظار جانت را به لب رسانده و در عطش رسیدن به مقصود دلت می سوزی اما بدان که برای فائق آمدن بر مشکلات نیاز به تلاش و صبوری داری.

از غرور بر حذر باش و در مقابل عزیزان و عشقت خودخواهی نشان نده که اگر او را از دست بدهی تنها پشیمانی عایدت خواهد شد.

مایوس مباش که دردی دوا نمی کند و به جای آن با نام و یاد خدا پیش برو که پیروزی با تو است.

برای مشاهده فال حافظ روی دکمه زیر کلیک فرمایید :

فال حافظ