غزل شماره ۲۶ : زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

در ادامه متن کامل غزل شماره 26 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خنده جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست

تعبیر فال شما

هرگز به دنبال اموری که انجام شان نه تنها به سود تو نیست بلکه ضررهای زیادی برایت دارد نباش و برای آن چه ارزش وقت گرانبهایت را ندارد زمانت را هدر نده.

افکار مربوط به آرزوهای دور و دراز و دست نیافتنی ذهنت را درگیر کرده اما بهتر است از آن ها دوری جسته و تلاش خود را صرف اهداف بهتر کنی.

حواست باشد بسیاری از گره های زندگی به دست خودت و با اندکی تدبیر و تلاش باز می شود و نباید منتظر کمک های آسمانی باشی.

برای مشاهده فال حافظ روی دکمه زیر کلیک فرمایید :

فال حافظ