در ادامه متن کامل غزل شماره 11 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
تعبیر فال شما
هر چه بیشتر غرق مال اندوزی و لذت های این جا و آن جای دنیایی شوی سایه نا امیدی بیشتر و بیشتر روحت را تاریک می کند.
نگران روزهای پیش رو نباش که جز خیر و خوبی در انتظارت نیست. همواره عشق و مهربانی را به روی مردم بپاش و بدان که این راز تحقق بخشیدن به آرزوهایت است.
در ایامی نه چندان دور روحت به زیارتی جلا خواهد یافت و نعمت های خداوند زندگی ات را لبریز خواهد کرد. شاد باش که وصال معشوق نزدیک است.