غزل شماره ۴ : صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

در ادامه متن کامل غزل شماره 4 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را

شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را

غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را

به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را

ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را

چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد دار محبان بادپیما را

جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

تعبیر فال شما

ای دلت صاف تر از آب روان … غرور می تواند یک زندگی را با همه قشنگی هایش به آتش بکشد. مراقب خود بینی که مدتی است هاله تو را فرا گرفته باش و تا می توانی مهر و محبت به قلب دیگران تزریق کن.

یادت باشد نه کسی تا همیشه در اوج آسمان ها مانده و نه کسی در قعر دره ها. در امور زندگی ات به حرف های خردمندان دل بسپار و اسیر نا امیدی ها نباش.

از ظاهر بی بر حذر باش و به خودش توکل کن که گرداننده امور است.

برای مشاهده فال حافظ روی دکمه زیر کلیک فرمایید :

فال حافظ