غزل شماره ۳۷۱ : ما درس سحر در ره میخانه نهادیم

در ادامه متن کامل غزل شماره 371 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.

ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم

در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم

سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد
تا روی در این منزل ویرانه نهادیم

در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را
مهر لب او بر در این خانه نهادیم

در خرقه از این بیش منافق نتوان بود
بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم

چون می‌رود این کشتی سرگشته که آخر
جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیم

المنه لله که چو ما بی‌دل و دین بود
آن را که لقب عاقل و فرزانه نهادیم

قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ
یا رب چه گداهمت و بیگانه نهادیم

تعبیر فال شما

در مسیری خوبی قدم گذاشته ای اما نباید عجول باشی زیرا راه زیادی در پیش است تا به کمال و ایده آل هایت دست یابی.

هرگز غم و اندوه به دلت راه مده و صبوری پیشه کن تا امورت سر و سامان بگیرد.

حسودان زیادی اطرافت می گردند، مبادا دنباله روی آن ها شوی که کاری جز منحرف کردن تو نمی کنند. همیشه آینده نگر باش و از حسودان تنگ نظر اجتناب کن.

برای مشاهده فال حافظ روی دکمه زیر کلیک فرمایید :

فال حافظ