غزل شماره ۱۵۹ : نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد

در ادامه متن کامل غزل شماره 159 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.

نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد

خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

خط ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب
ای بسا رخ که به خونابه منقش باشد

ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

غم دنیای دنی چند خوری باده بخور
حیف باشد دل دانا که مشوش باشد

دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد

تعبیر فال شما

امور زندگی ات را سهل و ساده فرض نکن، برای رسیدن به اهدافت صبور باش و سخت کوشی را سر لوحه زندگی ات قرار بده.

بی شک شکست های زندگی درس های زیادی برایت دارند و تو را به سوی موفقیت ها رهنمون می سازند. از شکست ها نهراس و صداقت پیشه کن.

از ریا و فریب کاری بر حذر باش و هرگز فریب ظاهر وسوسه بر انگیز دیگران را نخور که ممکن است از این نقطه ضربه بخوری.

از اعتماد بی جا اجتناب کن و بگذار آن که می خواهد مورد اعتمادت قرار بگیرد ابتدا از آزمایش های لازم به سلامت عبور کند.

برای مشاهده فال حافظ روی دکمه زیر کلیک فرمایید :

فال حافظ