غزل شماره ۴۴۱ : چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی

در ادامه متن کامل غزل شماره 441 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.

چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی

بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی

برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب
گرش نشان امان از بد زمان بودی

گرم زمانه سرافراز داشتی و عزیز
سریر عزتم آن خاک آستان بودی

ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک
که بر دو دیده ما حکم او روان بودی

اگر نه دایره عشق راه بربستی
چو نقطه حافظ سرگشته در میان بودی

تعبیر فال شما

در انتظار معشوق جانت به لب رسیده و طاقت انتظارت سر آمده است اما نگران و نا امید نباش که به امید خدا و با صبوری و پشتکار خود به زودی زود می توانی به مقصود برسی.

برای آن که از سایه لطف پروردگار برخوردار شوی صبور باش و بر خودش توکل کن.

برای مشاهده فال حافظ روی دکمه زیر کلیک فرمایید :

فال حافظ