غزل شماره ۹۳ : چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

در ادامه متن کامل غزل شماره 93 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.

چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت

به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام مرا
که کارخانه دوران مباد بی رقمت

نگویم از من بی‌دل به سهو کردی یاد
که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت

مرا ذلیل مگردان به شکر این نعمت
که داشت دولت سرمد عزیز و محترمت

بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد
که گر سرم برود برندارم از قدمت

ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت

روان تشنه ما را به جرعه‌ای دریاب
چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت

همیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد
که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت

تعبیر فال شما

برای این که در زندگی ات تحقیر نشوی و دیگران تو را خوار نکنند از پروردگار مدد بجوی.

به امید خدا زودتر از زود ثروت عظیمی به تو می رسد.

برای رسیدن به مقصود باید دشواری های زیادی را به جان بخری که می تواند سایه نا امیدی به دلت بیندازد اما حواست باشد که درد و رنجی که می کشی در نهایت نتیجه خوبی به دنبال دارد.

به خداوند توکل داشته باش.

برای مشاهده فال حافظ روی دکمه زیر کلیک فرمایید :

فال حافظ