غزل شماره ۳۳۴ : گر دست رسد در سر زلفین تو بازم

در ادامه متن کامل غزل شماره 334 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.

گر دست رسد در سر زلفین تو بازم
چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم

زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست
در دست سر مویی از آن عمر درازم

پروانه راحت بده ای شمع که امشب
از آتش دل پیش تو چون شمع گدازم

آن دم که به یک خنده دهم جان چو صراحی
مستان تو خواهم که گزارند نمازم

چون نیست نماز من آلوده نمازی
در میکده زان کم نشود سوز و گدازم

در مسجد و میخانه خیالت اگر آید
محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم

گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی
چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم

محمود بود عاقبت کار در این راه
گر سر برود در سر سودای ایازم

حافظ غم دل با که بگویم که در این دور
جز جام نشاید که بود محرم رازم

تعبیر فال شما

رویاهایت بلند هستند و آرزوهایت دور و دراز اما باید بدانی رسیدن به هر هدفی در زندگی در گروی امید و اراده و تلاش است.

فراموش نکن برآورده شدن آرزوهایت نیازمند عبور از مسیری دشوار است اما نباید نا امیدی به دلت راه بدهی تا بتوانی به مراد دلت برسی.

حسودان و رقیبان فتنه می اندازند، اجازه نده این مسئله مانعی بر سر راهت ایجاد کند و همواره توکل به پروردگارت داشته باش.

برای مشاهده فال حافظ روی دکمه زیر کلیک فرمایید :

فال حافظ