غزل شماره ۴۶۲ : یا مبسما یحاکی درجا من اللالی

در ادامه متن کامل غزل شماره 462 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.

یا مبسما یحاکی درجا من اللالی
یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی

حالی خیال وصلت خوش می‌دهد فریبم
تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی

می ده که گر چه گشتم نامه سیاه عالم
نومید کی توان بود از لطف لایزالی

ساقی بیار جامی و از خلوتم برون کش
تا در به در بگردم قلاش و لاابالی

از چار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک
امن و شراب بی‌غش معشوق و جای خالی

چون نیست نقش دوران در هیچ حال ثابت
حافظ مکن شکایت تا می خوریم حالی

صافیست جام خاطر در دور آصف عهد
قم فاسقنی رحیقا اصفی من الزلال

الملک قد تباهی من جده و جده
یا رب که جاودان باد این قدر و این معالی

مسندفروز دولت کان شکوه و شوکت
برهان ملک و ملت بونصر بوالمعالی

تعبیر فال شما

اجازه نده خیالات و اوهام تو را از زندگی واقعی غافل کرده و از امورت بازدارند. مبادا از درگاه پروردگار نا امید باشی و بدان که ماهی را هر زمان از آب بگیری تازه است.

برای عبور از این مه و ابهام از خودش مدد بخواه و سعی کن با نماز، قرآن و توکل به مسیر درست هدایت شوی که عزت دست پروردگار است.

برای مشاهده فال حافظ روی دکمه زیر کلیک فرمایید :

فال حافظ