در ادامه متن کامل غزل شماره 41 دیوان حافظ را می خوانیم و سپس با معنی و تفسیر آن آشنا خواهیم شد.
اگر چه باده فرح بخش و باد گلبیز است
به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است
صراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتد
به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است
در آستین مرقع پیاله پنهان کن
که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است
به آب دیده بشوییم خرقهها از می
که موسم ورع و روزگار پرهیز است
مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر
که صاف این سر خم جمله دردی آمیز است
سپهر برشده پرویزنیست خون افشان
که ریزهاش سر کسری و تاج پرویز است
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
تعبیر فال شما
سختی ها به تو فشار زیادی وارد می کند و تحمل و عبور از آن ها برایت بسیار دشوار است. چاره کار این است که به پروردگارت روی آورده و از او مدد بخواهی تا گره کارت را باز کند.
آدم های ظاهر دلسوز در اطرافت هستند اما آن ها ریاکارانی هستند که تنها به دنبال صدمه زدن به تو هستند. از این افراد حذر کن و هرگز راز دلت را به آن ها بازگو نکن که پشیمانی به دنبال دارد.
توکل بر معبود، نماز اول وقت و توسل به امامان به تو در عبور از دشواری های زندگی کمک خواهد کرد.